توافق ایران-عربستان و نقش چین در منطقه
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۳۶۰۶۳
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، عباس اصلانی در خبرگزاری شینهوا در حالی که در یک سال گذشته برای دریافت جدیدترین اخبار از فرآیند مذاکرات ایران و عربستان، چشمها متوجه بغداد بود، خبر توافق تهران و ریاض برای بازگشایی سفارتخانهها از پکن منتشر شد. این تحول را شاید بتوان نشانهای برای افزایش جایگاه خاورمیانه در ژئواستراتژی جدید چین و بالعکس ارزیابی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشرانهای موثر بر ازسرگیری روابط ایران و عربستان
روابط ایران و عربستان از سال ۱۹۷۹ و انقلاب اسلامی ایران فراز و فرود زیادی را پشت سر گذاشته است. این رابطه در مقاطع کوتاهی با تنش زدایی بهبود یافت، اما در سایه ماهیت متعارض دو نظام سیاسی، نقش منفی ایالات متحده همواره موثر بوده و موجب بازآفرینی تنش و بحران در روابط ایران و عربستان میشد.
اما آغاز تحول در نظم جهانی و پیامدهای ژئوپلتیک آن برای خاورمیانه، ملاحظات ایران و عربستان درباره حفظ و بهبود وضع موجود در خاورمیانه را بهم نزدیک ساخت. توافق مزبور را میتوان با توجه به گزارههای ذیل مورد بررسی قرار داد:
۱. کاهش اثرگذاری منطقهای ایالات متحده، به شرطی برای قدرتهای منطقه مفید خواهد بود، که روندها از سوی آنها مدیریت شود.
۲. همزمان با تغییرات پر شتاب بین المللی، تحرکات جداییطلبانه در منطقه افزایش یافته است که این به سود هیچ کدام از قدرت های منطقه نیست.
۳. هر چند طرح موسوم به صلح ابراهیم، به عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل مواجه شده، اما چالش هایی فرا روی آنها قرار داده است، از جمله اینکه آنها را با این چالش افکار عمومی عربی روبرو کرده است که چرا میان کشورهای اسلامی عربی با ایران این عادی سازی رخ نمی دهد؟
۴. افزایش توجه چین به خاورمیانه، محاسبات کشورهای منطقه درباره بازتوزیع قدرت تغییر داده و این فضای روابط ایران و عربستان را نیز متحول ساخته است.
۵. در مجموع آنچه به نظر می رسد این است که تهران و ریاض درباره هر چه اختلاف نظر داشته باشند، در این موضوع اتفاق رای دارند که منطقه خلیج فارس نباید کانون منازعه و بحران باشد.
با این وجود، به دلیل وجود پرونده ها و مسائل تاریخی متعدد بین ایران و عربستان سعودی، زمینه سازی برای توافق در خصوص از سرگیری روابط عادی بین دو طرف مستلزم کاتالیزور قوی تری بود. عراق مقدمات گفتگو و توافق بین تهران و ریاض را فراهم کرد، و چین هم به واسطه روابط مطلوب با هر دو طرف و جایگاه بین المللی قابل توجه، از وزن بالای خود برای کمک به ثمر نشستن این روند دیپلماتیک بهره گرفت.
این پیشفرض که چین همان سیاست پرهزینه و اشتباه آمریکا در چهار دهه گذشته را تکرار می کند، اساساً اشتباه است.
مداخله های پرهزینه مالی و انسانی آمریکا در خاورمیانه، هر چند حساب های بانکی معدود سرمایه داران اسلحه سازی آمریکایی را پر کرد، اما موقعیت بین المللی آمریکا را تضعیف کرد.
خاورمیانه به عنوان منطقه ای با منافع، مصائب و چالش های پیچیده شناخته می شود. استفاده از تعارض ها و شکاف های میان دولت ها شاید منافع زودبازده اما کوتاه مدت سیاسی داشته باشد، اما هزینه های اقتصادی و سیاسی مضاعف به همراه دارد. به نظر می رسد چین آزموده را نخواهد آزمود.
همکاری همزمان چین با ایران و عربستان، یا حتی پتانسیلی که پکن برای نزدیکتر ساختن این دو کشور بهم دارد، شاید حتی تکرار الگوی سیاست دو ستونی نیکسون در دوره جنگ سرد را هم به اذهان متبادر کند. اما به نظر می رسد این برداشت هم تطبیق واقعی با انگیزه و هدف چین در خاورمیانه ندارد. اساسا با شرایط فعلی، برای الگوی رفتاری چین انگیزه سیاسی جز متوازن سازی مثبت نمی توان در نظر گرفت.
در مقابل ایالات متحده نه تنها در خاورمیانه، حتی در رویکردی رقابت آمیز با چین تلاش زیادی دارد که چین را به عنوان دشمن و تهدید مشترک برای غرب هم تعریف کند، کاری را که با بسیاری از سوژه های دیگر پیش از این داشت از جمله روسیه و ایران.
جایگاه چین در خاورمیانه
در واقع تنش در خاورمیانه چیزی نیست که منافع چین را تامین کند.
خاورمیانه به عنوان یک چهارراه مهم استراتژیک برای مسیرهای تجاری و خطوط دریایی که آسیا را به اروپا و آفریقا متصل میکند و برای آینده پروژه چینی کمربند-جاده مهم ارزیابی میشود.
براساس برآوردها در سالهای اخیر تجارت چین با خاورمیانه بسیار بیشتر از تجارت ایالات متحده با خاورمیانه شده است. در سال ۲۰۲۱، واردات چین از خاورمیانه ۱۳۰ میلیارد دلار در مقابل ۳۴ میلیارد دلار برای ایالات متحده بود و صادرات چین به منطقه ۱۲۹ میلیارد دلار در مقایسه با ایالات متحده با صادراتی به رقم ۴۸ میلیارد دلار بود. به لطف رویکرد اقتصاد محور پکن، حجم سرمایهگذاری چین در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به رقم چشمگیر ۳۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ رسیده است.
در واقع میتوان گفت الگوی رفتاری چین در خاورمیانه اجتناب از افزایش تنش در منطقه است و چین از ابزارها و اعتبار لازم برای این هدف برخوردار است. چین با همه بازیگران منطقهای روابط اقتصادی رو به رشدی دارد که منجر به نفوذ سیاسی پکن در این کشورها نیز شده است. هرچند پکن کمتر از این نفوذ سیاسی استفاده می کند.
بطور نمونه در رابطه ایران و سایر کشورهای منطقه، پکن با هر دو طرف رابطه خوبی دارد و میتواند بر خلاف ایالات متحده، به جای سرمایهگذاری بر روی شکافها و تبدیل بازی به حاصل جمع صفر، موجب همکاری و تبدیل بازی به حاصل جمع مثبت بین کشورها شود.
چین اکنون بدون مداخلهگری، همان چهره «قدرت ثباتساز» را از خود نشان میدهد که آمریکا دههها با جنگ و مداخلهگری تلاش داشت از خود به نمایش بگذارد.
سیاست سیاست خارجی ۰ نفر برچسبها روسیه شهر تهران چین ایالات متحده آمریکا خاورمیانه عراق پکن بغداد خبرگزاری شین هوا اسرائیل عربستان سعودی ریاض خلیج فارسمنبع: ایرنا
کلیدواژه: روسیه شهر تهران چین ایالات متحده آمریکا خاورمیانه عراق پکن بغداد خبرگزاری شین هوا اسرائیل عربستان سعودی ریاض خلیج فارس روسیه شهر تهران چین ایالات متحده آمریکا خاورمیانه عراق پکن بغداد خبرگزاری شین هوا اسرائیل عربستان سعودی ریاض خلیج فارس روابط ایران و عربستان ایالات متحده میلیارد دلار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۳۶۰۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.